This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

پنجشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۹۶

... و اشک می چکد از چشم های آیینه / شعر/ رضا مقصدی


بگو به خاطره‌هایت، درین تباهی وُ درد
سرودِ سوگِ ترا بر زمانه، نقش زنند
بگو به عاطفه‌هایت، به سینه‌های سپید
سلامِ سرخِ ترا عاشقانه، نقش زنند.

... و اشک می‌چکد از چشم‌های آیینه



زمین
چه تلخ، چه غمناک
با تو حرف زده ست.
تو ای تبارِ طربناکِ پاکِ دیرینه!
سرودِ سوگِ تو اینک به جانِ باغم ریخت
و اشک می‌چکد از چشم‌های آیینه.

به سینه، آتشِ آهت بلند وُ شعله‌وراست
زمان، به کینه، فروکُشت خنده‌هایت را
وآرزوی در ختانِ باغِ خوشبویت
فروخمید وُ به غم، درنشست وُ پرپر گشت
و روزگار تو دیگر، گشت.

بگو به خاطره‌هایت، درین تباهی وُ درد
سرودِ سوگِ ترا بر زمانه، نقش زنند.
بگو به عاطفه‌هایت، به سینه‌های سپید
سلامِ سرخِ ترا عاشقانه، نقش زنند.
درین دریغِ بلند
کجاست "بی‌کسِ" شاعر؟
کجاست "شِرکو"یت؟*
که غمگنانه‌ترین شعرهای جانش را
برای عشق تو بنویسد.

............
*زنده یاد "شِرکو بیکس"، شاعرِ کردستان.

هیچ نظری موجود نیست: